به نام مونس لحظات تنهایی
«او خواهد آمد»
طلب آزادی و سعادت
یکی از مهم ترین نیاز هایی که انسان همواره در طول زمان احساس مینموده است، نیاز به آزادی از بند ظلم و ستم و زورگوییها و حق کشیها بوده است. که در طلب همین هدف مهم انقلابها و جنگها و ستیزها و جنبشها در طول تاریخ بشریت رخ داده است. پس از آن نیاز دیگری به نام سعادت مهم ترین نیاز بشر بوده است که شامل بهره مندی از جمیع خوبیها و زندگی مرفه، همسر و فرزندان نیکو، غذای های پاک و لذیذ، هوای مطبوع، سلامتی از مرض های گوناگون، دوستی و صفا و عدالت و هر نوع خوبی که یک انسان سالم آرزوی آن را دارد. که طلب نمودن آزادی در حقیقت مقدمهای برای رسیدن به این سعادت و خوشبختی است که انسان همیشه در پی آن بوده است.
اما آزادی؛ همواره انسان آنقدر تلاش نموده است که آزادی را به هر وسیلهای به دست آورد که امروز بسیاری از ممالک دنیا جمهوری هستند و مردم خودشان تعیین میکنند که چه کسی بر سر کارها قرار بگیرد.
اما سعادت؛ اگرچه آزادی که مقدمهای برای سعادت انسان است بصورت نسبی در زمانهای مختلف حاصل گردیده است. اما انسان به خاطر نداشتن علم به باطن امور همواره از بندی آزاد؛ و به بندی دیگر گرفتار گردیده است. اگر انقلابی برای به دست آوردن آزادی برپا میشد، افرادی نفوذی پیدا میشدند که در آن انقلاب نفوذ کنند و آن را نافرجام بگذارند. اگر انقلابی با موفقیت به پایان میرسید؛ پس از آن افرادی پیدا میشدند که با حیله بر امور مردم مسلط شوند و باز مردم را در بند ظلم قرار بدهند. و بالأخره اگر انقلابی با موفقیت به پایان میرسید و افراد شایستهای بر امور مردم مسلط میشدند، با گذشت زمان آنان نیز از خرد و درستی کم بهره میشدند و سایه ظلم را بر سر مردم میافکندند. پس انقلاب های مختلفی شکل گرفت. حاصل هر انقلاب حکومتی شد و پس از چندی همان مردم از آن حکومت نیز دلگیر شدند و باز برای آزادی قیام کردند و باز حکومتی دیگر و ظلم های دیگر...
دنیای امروز ما...
تا امروز و دنیای امروز ما. در تمام حکومت ها مردم هر از چندی کسی را انتخاب میکنند و پس از سالهایی او را کنار میگذارند. درست مثل گذشته ولی اینبار با کیفیتی عاقلانه تر. دیگر جنگی در کار نیست ولی همان اتفاقات در حال رخ دادن است. مردم نسبتا به آن آزادی که میخواستند دست یافتند اما به اصل مطلب که سعادت آنها بود نرسیدند.
هنوز عده زیادی هستند که از گرسنگی رنج میبرند، غذایی برای خوردن ندارند، ولی در مقابل عده ای هستند که آنقدر دارند که بتوانند مردم شهری را سیر کنند... هنوز عده ای هستند که در سرزمین های دور بدون امکانات مناسب و در سختی زندگی میکنند و اگر بیمار شوند دارویی برای درمان خود ندارند... ولی در مقابل عده ای هستند که از همه امکانات بهره مند هستند... جوانان زیادی هستند که همسری ندارند که در کنارش آرامش بگیرند و پولی ندارند که با آن زندگی مرفهی برای خود ایجاد کنند... ولی عدهای آنقدر پول دارند که با آن صدها نفر میتوانند زندگی کنند... هر دو گروه بنحوی زندگی میکنند ولی عده ای زیادتر از نیاز خود دارند و عده ای اصلا ندارند. آنان که زیادتر دارند گرچه اعتنایی به افراد بی بضاعت ندارند اما خودشان گرفتار مشکلات دیگری هستند. عدهای هستند که هر روزشان با نگرانی اینکه مبادا ورشکست شوند و یا شرکایشان آنان را فریب دهند میگذرد. عده دیگری به بیماری های صعب العلاج گرفتارند که با همه پولی که دارند و برای آن بیماری ها هزینه میکنند خوب نمیشوند. عده ای فرزندانشان به آنها خیانت میکنند و زندگی آنها را ناخوشایند میکنند. عده ای همسرانشان از آنها رو میگردانند و آنان را تنها میگذارند. و در این بین هر روز عده زیادی هستند که با درد فقر و یا مرض و یا اندوه و یا بسبب خودکشی و یا مرگ ناگهانی و یا کشته شدن به دست دشمنان میمیرند، علی رغم ادعای تفکر کمونیستی دور از حقیقت و منفک از معنویت که مدعیست تمام حقوق بصورت برابر در میان مردم تقسیم میشود، هیچکس به حق خود نمیرسد و عدالت در هیچ کجا برقرار نمیشود، حتی ثروتمندان هم از فقر محبت و زندگی یکنواخت مادی که جز خور و خواب و زندگی بیهدف و بدون تعالی در معنویات و درک کمالات انسانی رنج میبرند. هر روزه دهها نفر به سبب احساس پوچی و افسردگی خودکشی میکنند و همواره سعادت در زندگی بشر دست نیافتنی تر میگردد و حیات انسانی رو به افول است و هیچ کس هم نمیتواند جلوی این سرازیری فنا و نابودی را بگیرد. هیچ کس به آن سعادتی که میخواهد نمیرسد. شاید بشر توانسته باشد خود ظاهرا از زیر بار حکومتها آزاد کند اما آنچه بیان شد، همه اش ظلم هایی است که بر سر مردم میآید و هیچکس را راه فراری از آن نیست. هرروز زندگی انسان بدتر از روز قبل میگردد. در این میان قدرتمندان هر روز با وعده های فریبنده بر سر کارهای مردم قرار میگیرند. ابتدا با کسب محبوبیت و وعده های گوناگون و در انتها با زور قدرت و ظلم بر مردم سیطره پیدا میکنند و مردم خسته از دروغ و فریب با زحمت بسیار به دنبال شخص دیگری میروند تا شاید او بتواند آنان را از زیر بار این ظلم ها نجات دهد و شاید بتوانند بوسیله او قدری به سعادت که آروزی دیرینه شان هست نزدیکتر گردند.
بر همین منوال میگذرد و مردم روز به روز از اینکه از بار ظلم و دوری از سعادت نجات پیدا کنند ناامید تر میشوند. دیگر وعده های قدرتمندان برای آنان تکراری شده است. اما چارهای نیست. ناگذیر هر روز باید به دنبال کسی بگردند.
راه نجات!!
راه رسیدن به این سعادت شاید برای همه روشن نباشد. اگر مردم کسی را پیدا میکردند که از همه چیز و همه علوم و حتی از قلوب انسانها آگاه بود و او بر تمام جهان تسلط پیدا میکرد و همه دنیا یکپارچه در تحت فرمان او قرار میگرفتند و او با علم و قدرت برابری میان همه اقشار مردم برقرار میکرد و ثروتهای دنیا در میان همه مردمان تقسیم میشد و با علمی که داشت تمام مرض های صعب العلاج راه درمانشان مشخص میگردید. او با اطلاعی که از قلوب مردمان داشت افراد خائن را بر سر حکومتها قرار نمیداد و اگر کسی خیانت میکرد با قدرت خود فورا او را برکنار مینمود. اگر آنقدر دانشش وسیع بود که در هر کجای دنیا کوچکترین ستمی در حق مظلومی میشد او مطلع میگردید و فورا افراد خود را برای گرفتن حق آن مظلوم میفرستاد و هر ظلمی را پیش از ایجاد شدنش از بین میبرد. اگر بسبب علم و دانشی که او داشت گنجها و معادن زمین آشکار میشدند و ثروت آنها در اختیار همه مردم قرار میگرفت. و بالأخره اگر شخصی بود که بسبب دانش و قدرت او باران بر سرزمین های خشک میبارید و درندگان رام میشدند و با انسانها به راحتی کنار میآمدند. میکروبها از بین میرفتند و مرضی در بین مردم باقی نمیماند و بالأخره تمام دنیا تحت فرمان یک علم و یک قدرت پاک و عدالت طلب و مقتدر بود. در این صورت هیچگونه اختلاف و نابرابری در عالم وجود نداشت. اگر چنین جامعه ای، یکپارچه عدالت و سلامتی بسبب وجود یک حکومت واحد جهانی و یک شخص درستکار و عادل وجود داشته باشد و آن شخص همیشه بر سر کار این حکومت باشد و کسی نتواند حکومت را از او بگیرد بی شک که سعادتی که بشر در طول هزاران سال به دنبال آن بوده برای همیشه کسب میشود.
آیا ممکن است؟!
شاید در نظر اول چنین سخن و کلامی تنها خیال یا افسانهای به نظر برسد که ای افسوس که چنین شخصی و چنین قدرتمند عادل و محبوبی وجود ندارد و ممکن نیست که روزی بشر به چنین سعادتی دست بیابد.
اما شاید اندکی درنگ در خصوص این مطلب و تأمل روی آن بی ضرر باشد.
در طول هزاران سال همواره آئین و ادیانی بوده اند که مدعی بودند خالق بشر یک وجود بی همتاست که او را خلق کرده و در روی زمین تکثیرش نموده است. تمامی ادیانی که به عنوان دین آسمانی شناخته میشوند به این موضوع اهمیت داده اند و اگرچه بعضی از پیروان آنها در عمل خلاف آن را انجام داده اند. اما تا امروز که مردم به این حد از رشد فکری رسیده اند اکثرا معتقد به وجود خالقی برای این عالم هستند و اگرچه در توصیف او اختلاف داشته باشند. در قبل گفتیم که مردم از پس کسب آزادی تا حدی بر آمده اند و از بند حکومتها آزاد شده اند ولی هر روز از سعادت دورتر میشوند و هرچه هم افرادی را بر سر کار های مهم و حکومتها میگذارند بازهم به آنچه میخواهند نمیرسند و فریب میخورند. پس راه نجات را در آن دانستیم که تمام عالم تحت فرمان یک شخص عدالت خواه که برابری در زندگی همه مردم ایجاد کند و با علم و دانشش افراد نا صحیح را بر سر کارها قرار ندهد و خلاصه تمام سعادت را برای مردم ایجاد کند و دانستیم که یافتن چنین شخصی که مردم بتوانند او را بیابند تقریبا خارج از تصور و ناممکن است.
اکنون از فکر و تصورات و خیالات خود و تلاش برای یافتن چنین شخصی بیرون بیاییم و از سوی دیگری در این موضوع تأمل کنیم.
اگر معتقد به وجود خالقی شدیم که جهان هستی را آفریده است و تمام علوم و دانشها در اختیار اوست و هم اکنون اوست که تمام نظام هستی را منظم فرموده و کهکشانها و سیارات مختلف را بصورت منظم اداره میکند و اگر از نزدیک بنگریم در همین کره زمین تمامی امور مربوط به طبیعت کاملا منظم و بدون خلل انجام میشوند و بجز آن خلل هایی که بسبب دخالت بشر در طبیعت وارد میشود که همواره سبب تخریب و آلودگی در بوده است. و این به این علت است که بشر صاحب اختیار بوده و خود را تحت نظام خالق عالم هستی قرار نمی دهد و از آن سرباز میزند و به همین دلیل همیشه از عدالت و سعادت دور است. بهر حال آنچه مسلم خواهد بود این است که یگانه خالق هستی، قدرتمندی که تمام نظام هستی را اداره میکند، میتواند موجودی از جنس انسان خلق کند که صاحب همه دانش ها و علوم باشد و حتی از قلب سایر انسانها خبر داشته و به علاج تمامی بیماری ها عالم باشد و قدرتی داشته باشد که بتواند تمام دنیا را زیر سایه عدالت و برابری قرار دهد و همه را به سعادت حقیقی و کمال انسانیت برساند.
شاید شنیده باشید!!
پس امکانش وجود دارد، ولی چطور میشود به وجود چنین شخصی اطمینان پیدا کرد؟!
از آن زمان که انسان پا در زمین نهاد همواره ادیان آسمانی نیز برای راهنمایی او از سوی خالق عالم هستی وجود داشته اند و همواره این ادیان را رهبرانی رهبری و سرپرستی میکرده اند. اما هیچ یک از این ادیان موفق نشد که دنیا را تحت تأثیر کامل خود قرار دهد. ولی همیشه آرزوی رهبران ادیان آسمانی این بوده که دنیا تحت فرمان یک قدرت، یک دین و یک حکومت واحد بر اساس عدل و انصاف و درستی قرار بگیرد.
و آنچه که در اینجا هدف بیان آن است؛ این است که تمامی ادیان میدانستند و معتقد بودند صدها سال بعد روزی خواهد آمد که یک مرد آسمانی از جنس مردمان این زمین تمامی مردم کره زمین را تحت فرماندهی خود قرار میدهد و عدالت و برابری و سعادت را کاملا برای آنها ایجاد مینماید. حتی ادیانی که پیروان کمتری داشته اند، از آنجا که میدانسته اند لازمه رسیدن به سعادتی که آرزویشان است وجود چنین شخصی و چنین حکومتی است، به همین دلیل به وجود چنین شخصی معتقد بوده اند. در این میان آنچه از ادیان که امروز در دنیا پیروان بسیاری دارند، ادیان بودایی، مسیحی، اسلام، یهود، زرتشت و... هستند که همگی به وجود چنین شخصی اعتقاد دارند. اگر به پیشینیه ادیان نگاهی بیاندازیم، خواهیم دید که در بیشتر آنان معجزات و اتفاقات خارق العاده و غیبگویی هایی به وقوع پیوسته که بسبب مشاهده آنها تا امروز این تعداد کثیر از مردم به آن ادیان معتقد شده اند، ولی پیروان هر یک از این ادیان در نوع اعتقاد و کیفیت آئین خود با یکدیگر اختلافات بسیاری دارند. اما اگر بخواهیم به یک اعتقاد از تمامی این ادیان اشاره کنیم که همه به آن معتقد هستند و مهمترین نقطه اشتراک آنها است؛ اعتقاد به وجود مردی آسمانی و صاحب قدرت است که روزی دنیا را از سایه تاریک ظلم و ستیز و فساد و بدبختی نجات خواهد داد و سعادت و خوشبختی را برای همه مردم به وجود خواهد آورد.
پس اکثریت مردم دنیای امروز اگرچه از مطالب دین خود کاملا مطلع نباشند؛ اما خواسته یا ناخواسته بر اساس دین و آئین خود به وجود چنین شخصی معتقدند.
«مرد آسمانی» در دیدگاه ادیان
در ادیان مختلف آن شخص عدالت گستر را به اسمهای مختلفی یاد کرده اند؛ ولی همگی بر این اعتقاد اتفاق نظر دارند که او میآید برای نجات دنیا و اینبار به راستی دنیا برای همیشه نجات میابد و از همین تعریف دانسته میشود که اعتقاد همه ادیان به یک شخص واحد بر میگردد. در تمامی ادیان بیشتر اصل اعتقاد به وجود چنین شخصی مطرح است ولی صفات قابل توجهی از او ذکر نکرده اند. در این میان دین اسلام که سابقه آن به بیش از هزار و چهارصد سال قبل بر میگردد از جهت منابع و کتابهایی که قوانین دینی را بیان میکنند، غنی ترین دین جهان است و یکی از مهمترین مسائلی که این دین همواره به آن اهمیت داده است؛ مسئله ظهور شخصی عدالت گستر برای نجات دنیا میباشد و تمامی خصوصیات آن شخص را و کیفیت ظاهر شدن او و کیفیت تسخیر دنیا را بدون پایمال شدن مردمان بی گناه بیان کرده است و حتی بیان کرده که مردم پیش از ظاهر شدن او به چه وضعی مبتلا میگردند که از حدود 1400 سال قبل تا کنون بسیاری از مسائلی که این دین در این موضوع بیان کرده به وقوع پیوسته است که بعدا به آن اشاره میشود.
صفات و خصوصیات بیشتری از آقای خوبیها و سعادت گستر جهانی
آنچه از آن شخص عدالت گستر که محدوده حکومتش تمام عالم را فرا میگیرد و دیگر مرزی در میان کشورها وجود نخواهد داشت گفته شده چنین است.
او یازدهمین فرزند از فرزندان علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) وصی و جانشین پیامبر اسلام و فرزند فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبد الله (صلی الله علیه وآله) است. لقبش مهدی است. و مهدی به معنی هدایت شده است. یعنی او دارای تمامی قدرتها و علمها است و از هرگونه گمراهی و ضعفی مصون است. او فرزند نهم از نوادگان حسین بن علی (علیهما السلام) است، همان شخصی که برای مبارزه با ظلم و فساد بهمراه 72 یار خود و خانواده و فرزندانش بر علیه ظلمان زمان خویش قیام کرد. اما او را محاصره کردند و آب را بر او و یاران و طفلان خردسالش بستند تا آنکه از تشنگی در فشار سختی قرار گرفتند. او از دشمنان از برای فرزند شش ماهه اش طلب آب نمود و گفت اگر مرا دوست نمیدارید که برای نجات شما مردمان و به درخواست شما قیام کرده ام. حداقل این کودک را سیراب کنید. ولی آنان با تیر سه شعبه به گلوی کودک شش ماههاش زدند و او را کشتند و بر او حمله بردند و او و یارانش را کشتند و همسر و فرزندان خردسال او را اسیر کردند و زینت آنان را غارت کردند. اما کشته شدن او سبب شد موجی از بیداری و دادخواهی در میان مردم زنده شود که پس از گذشت مدتی اساس ظلم آن حکومت ظالم از بنیان برچیده شود و همواره قیام او سرمشقی نیکو برای سایر آزادی خواهان و عدالت طلبان روی زمین در طول تاریخ بوده است. تا امروز که میلیون ها نفر از سراسر جهان در سالروز شهادت آن مرد بزرگ در کربلا جمع میشوند و به یاد او به اندوه و برپایی عزا میگذرانند و امروز کمتر کسی در دنیا هست که نام حسین بن علی، که جد آن مرد عدالت گستر جهانی بوده است را نشناسد. پس از حسین بن علی (علیهما السلام) فرزندش علی بن حسین (علیهما السلام) که در زمان جنگ در بستر بیماری بود و به اراده خالق عالم هستی دشمنان به او آسیبی نرساندند بعنوان چهارمین وصی پیامبر اسلام پیشوای مردم بود ولی پس از چندی او را نیز مسوم نمودند و کشتند و پس از او فرزندانش را یکی پس از دیگری ناجوانمردانه و به ظلم و ناحق کشتند که مبادا بسبب محبوبیت آنان میان مردم، آنان حکومت را از غاصبان آن بگیرند و دنیا را تحت سرپرستی خود قرار بدهند و با علم و دانش و قدرتی که دارند دنیا را از زیر بار ظلم نجات بدهند. تا آنکه مهدی فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین متولد شد و تولد او در حالی اتفاق افتاد که منزل پدرش در میان لشکرگاهی بود و همواره منزل او مورد نظر و بازرسی بود و اگر از تولد او اطلاع میافتند حتما او را میکشند. اما به اراده خالق هستی از این موضوع مطلع نشدند. سرانجام پدر او را نیز با زهر مسوم نمودند چرا که پادشاهان همواره متوجه محبوبیت اوصیاء پیامبر اسلام در بین مردم بودند و این را میدانستند که اگر مردم با آنها همراه شوند دیگر سلطنت و حکومتی برای ظالمین باقی نخواهد ماند. آنچه سبب شد یازده وصی پیامبر اسلام نتوانند حکومت واحد جهانی را ایجاد کنند، عدم همراهی مردم با آنان بود و حال آنکه اراده پروردگار یکتا بر این بوده است که مردم با اختیار خود حکومت عدل الهی را انتخاب کنند و تسلیم آن گردند. بدین سان یازده وصی پیامبر اسلام اگرچه قدرت ایجاد چنین حکومتی را با جبر و استفاده از قدرت های مافوق طبیعت داشتند؛ اما تسلیم اراده پروردگار عالم هستی بودند و چنین نکردند تا روزی بشریت خود به این حقیقت برسد که بدون پیروی از بندگان پاک و برگزیده خدا بر روی زمین و معادن اسرار و علم الهی همان کسانی که خالق عالم هستی، قدرتی مافوق تمام قدرتها به آنها عنایت فرموده است، ایجاد حکومت سعادتگستر و برقراری عدالت، کار هیچ کس نیست. و مردم باید با اراده خویش تسلیم آنها گردند.
اما آخرین وصی که وصی دوازدهم پیامبر اسلام است و همه پیامبران الهی به وجود او بشارت دادهاند. پس از آنکه پدرش را با زهر مسموم کردند و از وجود او مطلع گردیده بودند و میخواستند او را نیز از بین ببرند به اراده الهی که مافوق تمام اراده هاست از دیدگان مردم غایب گردید. چرا که مصلحت پروردگار بر این قرار گرفت که او در این دنیا بماند تا روزی که وعده پروردگار عالم هستی به وقوع بپیوندد که این دنیا روزی یکپارچه عدالت خواهد شد و آن روزی خواهد بود که مردم جهان فکرشان رشد کرده و خودشان از خداوند تقاضا کنند که او برگردد و دیگر به او همچون پدران گرامی اش ستم نکنند و تحت فرمانش باشند تا آنان را از زیر بار بدبختی نجات دهد و به سعادت و خوشبختی ابدی برساند.
این بود مختصری از شرح حال آن مرد آسمانی و اما درباره صفات او و کیفیت برپایی حکومت واحد جهانی بدانیم:
شرح بیشتر از خصوصیات او
او ("مرد عدالت گستر جهانی" یا "مهدی") صاحب جمیع علوم بوده و همزمان با خلقتش خداوند تمامی علوم را به او داده است تا بتواند هدایت کننده مردم جهان در تمامی مسائل و حقایق باشد و آنان را به سعادت حقیقی برساند.
همچون اجداد گرامی اش که چنین قدرتی را داشتند و گاهی آن را اعمال میکردند؛ همگام با اراده او نیز هر اتفاقی به وقوع میپیوندد و همه چیز تابع اراده اوست و اگرچه بر خلاف طبیعت باشد. بنابر این اگر او اراده کند در یک لحظه تمام ظالمان عالم از بین میروند ولی چون مصلحت خالق هستی بر این است که مردم باید خودشان بخواهند که حکومت عدل الهی را قبول کنند، او نیز چنین نمیکند. زیرا تابع فرمان خداوند است. او بسیار مهربان است و هرکس که در زمان ظهورش به او ایمان بیاورد را میبخشد. او صاحب تمام معجزات پیامبران پیش از خود است و با آن معجزات بر پیروان تمام آن ادیان حجت ارائه میدهد. در زمانی که او ظاهر میشود عیسی مسیح رهبر دو میلیارد مسیحی که امروز در دنیا هستند از آسمان به خدمت او می آید و پشت سر او حرکت میکند و به تبعیت او مردمان مسیحی نیز به او ایمان می آورند.
در کتب قوانین اسلام چنین آمده که زمانی میآید که فساد دنیا را خواهد گرفت. خیانت در میان مردم رواج پیدا میکند و هرکس به فکر آن است که به هر قیمتی شکمش را سیر کند. انسان های خوب و درستکار ذلیل میشوند و انسان های بد و ظالم بر سر کارها می آیند و بر مردم مسلط میشوند. فقر در میان مردم رواج میابد. علی رغم امکانات زیادی که وجود دارد مرض هایی پدیدار میشوند که درمان آنها دانسته نیست. آن قدر به مردم سختی وارد میشود که از وعده قدرت مندان و از فریب ریاست طلبان و از جنگها و خرابی ها و مشکلات و فقر ها خسته میشوند و همه به این نکته میرسند که باید یک منجی الهی آنها را از این بدبختی نجات بدهد. آن گاه در اوج این سختی ها شخصی ظاهر میشود که مردم همه او را خواهند شناخت و او ناجی مردم از بدبختی است. برای ظاهر شدن او نشانه های مختلفی بیان شده که یکی از مهمترین آنها این است که همزمان با ظاهر شدن او صدایی بلند در تمام جهان شنیده میشود که تمام مردم را متوجه خود میکند. آنگاه ندای مهدی (علیه السلام) به گوش همه مردم دنیا میرسد و مردم هر سرزمینی صدای او را از آسمان به زبان خودشان میشنوند و او با مردم سخن میگوید.
آنگاه حرکت خود را از مکه آغاز میکند و یارانش را برای انجام مأموریت از سراسر جهان فرا میخواند. یاران او که پیش از ظاهر شدن او کمتر کسی از آنان اطلاع دارد و حال آنکه آنها میان مردم زندگی میکنند سوار بر ابرهای فشرده و پر سرعت میشوند و از سراسر جهان به نزد مولای خود میروند. آنگاه سایر مردمان دسته دسته به سوی او برای پذیرش حکومت او میروند. او همه را مورد مهربانی قرار میدهد و اگر ظالمان و غصب کنندگان حقوق مردم نیز تسلیم گردند و دست از نافرمانی بردارند بخشیده میشوند. ولی قدرت طلبان دنیا که هرگز نمیخواهند دست از ظلم و قدرت بردارند، به جنگ و ستیز با آن عدالت گستر برمیخیزند و آنگاه در تمام دنیا جنگی متفاوت به راه میافتد که خیلی زود پایان میپذیرد. در آن جنگ خون بی گناهی بر زمین ریخته نمیشوند. زیر یاران مهدی (علیه السلام) پیش از آنکه هر ستمگری بخواهد آتش جنگ را بیافروزد با ابر های تندرو به محل استقرار او میروند و او را از بین میبرند و یا با وسایلی از راه دور بدون آنکه حتی به یک نفر بی گناه آسیبی برسد او را با قدرتهایی خاص میکشند. این جنگها ماههایی به طول می انجامد و پس از آرام شدن آتش جنگ تمام دنیا تحت یک حکومت قرار میگیرد و در مدت هشت سال نظام دنیای امروز دگرگون میشود و همه چیز متفاوت از قبل میگردد. گفته میشود تمام علم قبل از ظاهر شدن مهدی دو حرف است و پس از ظهور او به بیست و هفت حرف کامل میگردد. در مدت هشت سال به کلی فقر و مرض و خشکسالی از بین میرود. درندگان و موجودات موذی در مقابل مردم رام میشوند به طوری که کودکان با مارها و عقرب ها بازی میکنند. انسانها دارای فرزندان بسیاری میشوند و هر انسانی حداقل سیصد سال عمر میکند. امکانات به قدری جدید و بروز رسانی میشوند که مردم به وسایل تکنولوژی پیش از ظهور مهدی (علیه السلام) میخندند. انسانها به راحتی و به همراه فرشتگان به آسمانها بدون هواپیما پرواز میکنند. فرشتگان در کنار مردم زندگی میکنند و در کارهای بسیاری به مردم کمک میکنند. هیچکس از تجاوز و بی عدالتی نمیترسد. همه در صلح و درستی زندگی میکنند. حتی یک انسان فقیر در روی زمین باقی نمی ماند. تمامی معادن و گنجهای زمین آشکار میشوند و مورد استفاده مردم قرار میگیرند. آب و هوای سراسر زمین خوب و مطبوع میشود و هر نوع خوشی و خوشبختی که آرزوی آن را کسی داشته باشد در آن زمان بوجود خواهد آمد و تا پایان عمر دنیا و انتقال به عالم پس از مرگ این سعادت و این حکومت جهانی باقی خواهد ماند.
آیا میتوان او را دید؟!
بر اساس اعتقاد صدها میلیون نفر اکنون مهدی یا منجی عالم بشریت در این دنیا است و بیش از 1180 سال از عمر ایشان میگذرد و در همین کره خاکی زندگی میکند، ولی قدرت روحی او مافوق کره زمین است. دلیل عمر طولانی ایشان این است که دارای تمامی علوم و دانش ها هستند و به مضرات و فوایدی که برای بدن وجود دارد آگاه هستند و اگر کسی توانست تمامی شرایط سلامت بدن را فراهم کند؛ دلیلی برای مرگ او وجود ندارد. ایشان از نظر مردم غایب نیستند بلکه علت غایب بودنشان این است که مصلحت الهی بر این قرار گرفته که کسی او را نشناسد و الا کسی که در همین بدن با پوست و گوشت و استخوان است چرا نباید دیده شود؟!
اما بر گردیم به سؤال اصلی که آیا میشود او را دید؟! البته چون کسی او را نمی شناسد، نمیتوان او را پیدا کرد تا بتوان او را دید، ولی اگر او بخواهد که خودش را به کسی نشان بدهد چنین چیزی ممکن است. در قبل گفتیم که او از قلوب مردم جهان با خبر است. پس اگر قلبی به او متوجه گردد حتما او نیز متوجه آن میشود و از این راه ممکن است او آن شخص را مورد لطف خود قرار دهد و خود را به او نشان دهد و حوائجش را برآورد.
آنچه که هزاران بار اتفاق افتاده و به تجربه ثابت گردیده است افراد بسیاری او را در صورت های مختلف و به شکل افراد متفاوت دیده اند، گاهی در خواب و گاهی در بیداری. گاهی مسلمانان و گاهی غیر مسلمانان. افرادی بسیاری در انتظار مرگ بوده اند که او به بالین آنها آمده و شفایشان داده است. افراد بسیار در در بیابانها و در فشار ها و سختی ها بوده اند و فریاد رسی نداشته اند و او به فریاد آنان رسیده و نجاتشان داده است.
اگر زمانی در ناراحتی و اذیتی قرار گرفتید و فریاد رسی نداشتید و یا مریض شدید، از عمق دل او را صدا بزنید و بدانید که صدایتان را میشنود. حتما او به فریادتان خواهد رسید.
او مثل سایر افراد بشر یک بدن دارد، ولی با قدرت و احاطه روحی خود میتواند در یک زمان در مکان های مختلفی بدن های مختلفی با شکل های مختلف برای خود ایجاد کند و به نزد اشخاص مختلفی که در سراسر عالم به کمک او نیاز دارند برود.
او چه زمانی میآید؟!
همانگونه که قبلا اشاره کردیم زمانی خواهد آمد که انسان های خوب مورد طرد قرار میگیرند و طرفدارانشان اندک میشوند. انسان های بد عزیز و مورد احترام میشوند. رئیس ها و قدرتمندان از رشوه گرفتن سیر نمیشوند. بزرگان ادیان پیروان خود را گمراه میکنند. خیانت و فساد و دروغ و جنایت در میان مردم عادی میشود. حیا در میان مردمان از بین میرود. زنان و شوهرها به یکدیگر خیانت میکنند. مردم از زندگی پر از ظلم و سختی خسته میشوند. ظاهر زندگی مردم آباد است ولی هیچ کس دل خوشی ندارد. مردم از جنگ و نابرابری و ستیز خسته میشوند. و همه به این نقطه از فهم خواهند رسید که یک رهبر الهی باید آنان را از زیر بار ظلم و بیدادگری نجات دهد. تا آنکه در اوج ناامیدی ها و ناباوری ها که همه خسته از زندگی و در انتظار آن مرد آسمانی هستند ناگهان او ظهور میکند. زمانی میرسد که تمام مردم دنیا درباره او حرف میزنند و همان زمان ظهور او است. پس از ظهورش مردم فوج فوج به سوی او برای دیدنش میروند. پس از ظهور او در مدت هشت سال نظام دنیا دگرگون خواهد شد و کره زمین به بهشتی مبدل خواهد گشت که با زمان پیش از آن قابل مقایسه نیست و در این مختصر شرح خصوصیات آن ممکن نیست.
آخرین و مهمترین نکته
اما آنچه اکنون پس از تحقیقات بسیار از وضع دنیای امروز و با مطالعه شرایط زمان پیش از ظهور او به صورت قطع میتوان گفت که آن زمان همین زمان کنونی است که ما در آن زندگی میکنیم و امروز پس از تقریبا گذشت هزار و دویست سال از غیبت منجی عالم اکنون زمانی رسیده که خصوصیات آن تماما با خصوصیات زمان پیش از خروج او که در کتب آسمانی و کتب قوانین اسلامی آمده است تطبیق میکند که در قبل در خصوص آن کمی توضیح دادیم و اینک و امروز تنها و مهمترین مسئله ای که باید در دنیا اتفاق بیافتد این است که تمام امیدها متوجه به سمت چنین شخصی بشود و همه بدانند که چنین شخصی وجود دارد و از پروردگار عالم هستی بخواهند که دنیا در تحت نفوذ عدالت آن منجی الهی که تمامی معجزات انبیاء در طول تاریخ بشریت را بهمراه خود دارد و در دست اوست قرار بدهد و همه مردم دنیا را به سعادت برساند.
به امید ظهورش همه با هم دعا میکنیم. خداوندا منجی را برسان.