منجی جهان، همان شخصی که تمامی ادیان آسمانی به او معتقدند روزی خواهد آمد و دنیا را از ظلم و بی عدالتی و همه فقر ها و بیماری ها و آلودگی ها پاک خواهد کرد. او در حقیقت یک نفر است که همگان به او معتقدند ولی در نام و نشانه و خصوصیات او با هم تفاوت نظر دارند.

برای شناختن یک حقیقت باید از منبعی که بیشترین اطلاعات را درباره آن مطلب در اختیار ما قرار میدهد بهره برد. در بخش «دین صحیح؟» علت ترجیح دین اسلام بر سایر ادیان را توضیح دادیم. در اینجا نیز میگوییم اگر همه ادیان از یک نفر سخن میگویند. پس حقیقت یکی است ولی اگر بخواهیم او بشناسیم بهتر است از کامل ترین منبع بهره برداریم. پس ناگزیر باید به سراغ اسلام برویم. زیرا در ادیان های آسمانی به اهمیت این موضوع که دنیا روزی به دست منجی الهی از بند ظلم و ستم رها خواهد شد اشاره کرده است، اما به بسیاری از خصوصیات مهم این منجی که واقعا چه کسی است و ما چگونه او را باید بشناسیم و اینکه چه زمانی او این کار مهم را انجام خواهد داد توضیح داده نشده است. اما دین اسلام مثل بسیاری از مسایل مهم از این موضوع هم کاملا پرده برداشته و درباره آن توضیح بسیار کاملی داده است و تنها یک محقق میخواهد که بتواند جزئیات این مطلب را از میان منابع گسترده اسلامی پیدا کند. ما با بهره گیری از اساتید این علم اینکار را کرده ایم و مطالبی که با تمام ادیان سازگار است را با تفصیل توضیح کامل از اسلام یافته و در اینجا در اختیار محققان این حقیقت بزرگ قرار داده و خواهیم داد.

همه ادیان الهی در اعتقاد به منجی را میان پیروان خود به عنوان یکی از مسائل مهم و پراهمیت بیان کرده اند.

دین اسلام از آن مرد الهی با نام مهدی یاد کرده است و القاب بسیاری برای آن حضرت تعریف کرده است و در میان همه ادیان جامع ترین معارف را در خصوص ایشان با جزئیات کامل بیان کرده است.

دین مسیحیت از آن حضرت با نام های "روح راستی" و "پسر انسان" یاد کرده است و این از باور های مسلم آن است که روزی دنیا به وسیله این شخص با قدرت و عدالتی که دارد روی سعادت و خوشبختی را خواهد دید.

آئین بودایی از آن حضرت با نام دست راستین یاد کرده است و در کتاب دادنک از قول بودا گوید که زمان فساد و ظلم عالم را بگیرد، دست راستین خاور و باختر عالم را بگیرد و آدمیان را به خوبی رهبری کند.

آئین زردشت نیز از این قاعده مستثنی نیست، آنها به شخصی به نام سوشیانت معتقدند که روزی خواهد آمد و دنیا را از زیر بار ظلم و فساد نجات خواهد داد.

و مشروح آنچه ادیان مختلف درباره منجی گفته اند در آینده بیان خواهد شد.

    صفات مصلح جهانى از كتاب مقدّس

    1 - در كتاب تورات در سفر پيدايش شماره  49 - 10 ميگويد:

    »عصاى قدرت و سلطنت از يهود، دور نخواهد شد و نه فرمان فرمائى  از ميان پاهاى وى، تا  )شيلو)[1]بيايد و او را اطاعت امّتها خواهد بود«.

    2 - در انجيل يوحنّا باب 14 شماره 16 آمده:

    »من از پدر خواهم خواست و »تسلى دهنده« ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما بماند يعنى »روح راستى« كه جهان نميتواند او را قبول كند زيرا كه او را نميبيند و نميشناسد امّا شما او را ميشناسيد زيرا كه با شما ميماند و در ميان شما خواهد بود«.

    3 - در انجيل يوحنّا  )باب 15 شماره 27) ميگويد:

    »ليكن چون »تسلى دهنده« كه او از جانب پدر نزد شما آيد يعنى »روح راستى« كه از پدر صادر ميگردد او بر من شهادت خواهد داد و شما نيز شهادت خواهيد داد«.

    4 - و در انجيل يوحنا  )باب 16 شماره 7) ميگويد:

    »راست ميگويم كه رفتن من براى شما مفيد است زيرا اگر نروم »تسلى دهنده« نزد شما نخواهد آمد امّا اگر بروم او را نزد شما ميفرستم و چون او آيد جهان را بر گناه و عدالت داورى و ملزم خواهد نمود امّا بر گناه، زيرا كه به من ايمان نميآوريد و امّا بر عدالت، از آن سبب كه نزد پدر خود ميروم و ديگر مرا نخواهيد ديد و امّا بر داورى، از آن رو كه بر رئيس اين جهان حكم شده است و بسيار چيزهاى ديگر نيز دارم به شما بگويم لكن الآن طاقت تحمّل آنها را نداريد و ليكن چون او يعنى »روح راستى« آيد شما را به جميع راستيها هدايت خواهد كرد زيرا كه او از خود تكلّم نميكند، بلكه به آنچه شنيده است سخن خواهد گفت و از امور آينده به شما خبر خواهد داد او مرا جلال خواهد داد زيرا كه از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد هر چه از آنِ پدر است از آنِ من است از اين جهت گفتم كه از آنچه آنِ من است ميگيرد و به شما خبر خواهد داد«.

    5 - در انجيل متى باب 24 شماره 27 ميگويد:

»هم چنانكه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر ميشود ظهور »پسر انسان« نيز چنان خواهد شد... آنگاه علامت »پسر انسان« در آسمان پديد گردد و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه‏زنى كنند و »پسر انسان« را ببينند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال ‏ميآيد[2] اما از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتي ملائكه آسمان[3] لهذا شما نيز حاضر باشيد زيرا در ساعتي كه گمان نداريد  »پسر انسان« ميآيد[4]

    6 - در انجيل مرقس باب 13 شماره 26 ميگويد:

    »آنگاه »پسر انسان« را ببينيد كه با قوّت و جلال عظيم بر ابرها ميآيد در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهاى زمين تا اقصاى فلك فراهم خواهد آورد[5] ...ولي از آن روز و ساعت غير از پدر

 

 

 

هيچ كس اطّلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس در حذر باشيد و بيدار شده و دعا كنيد زيرا نميدانيد كه آن وقت كى ميشود[6]... پس بيدار باشيد زيرا نميدانيد كه در چه وقت صاحب خانه ميآيد در شام، يا نصف شب، يا با بانگ خروس، يا صبح، مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد امّا آنچه به شما ميگويم و به همه ميگويم بيدار باشيد[7]

7 -    و در انجيل لوقا باب 12 شماره 40 ميگويد:

   »پس شما نيز مستعد باشيد زيرا در ساعتى كه گمان نميبريد »پسر انسان« ميآيد«.

    8 - و در همين كتاب باب 21 ميگويد:

    »زلزله ‏هاى عظيم در جايها و قحطيها و وباها پديد ميآيد و چيزهاى هولناك و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد .... اورشليم پايمال امّتها خواهد شد تا زمانهاى امّتها به انجام رسد و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمين تنگى و حيرت از براى امّتها روى خواهد نمود .... و دلهاى مردمان ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر ميشود و آنگاه »پسر انسان« را خواهند ديد كه بر ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظيم ميآيد«.

    9 - در زبور »داود« از كتاب مقدّس در مزمور 37 پس از آنكه حضرت داود را از آزار اشرار و اذيّت بدكاران تسلى‏ميدهدميگويد:

    »شريران منقطع خواهند شد و امّا منتظران خداوند وارث زمين خواهند شد«.

    10 - و در همين كتاب مزمور 27 ميگويد:

    »اى خدا احكام خود را به ملك‏زاده عطا فرما.

    تا آنكه قوم تو را به عدالت و فقراى تو را به انصاف حكم نمايد«.

    »به قوم كوهها سلامت و كريوهها عدالت برساند«.

    »فقيران قوم را حكم نمايد و پسران مسكينان را نجات دهد و ظالم را بشكند«.

    »تا باقى ماندن آفتاب و ماه دور به دور از تو بترسند«.

    »بر گياه بريده شده مثل باران و مانند امطارى كه زمين را سيراب ميگرداند خواهد باريد«.

    »در روزهايش صديقان شكوفه خواهند نمود و زيادتى سلامتى تا باقى ماندن ماه  )خواهد بود(«.

    »از دريا تا به دريا و از نهر تا به اقصاى زمين سلطنت خواهد نمود«.

    »صحرانشينان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسيد«.

    »ملوك ترشيش و جزيره‏ها هديه‏ها را خواهند آورد و پادشاهان شبا و سبا پيشكش‏ها تقريب خواهند نمود«.

    »بلكه تمامى ملوك به او كرنش خواهند نمود و تمامى امم او را بندگى خواهند كرد«.

    »زيرا كه فقير را وقتى كه فرياد ميكند و مسكينى كه نصرت كننده ندارد خلاصى خواهد داد«.

    »به ذليل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهاى مسكينان را نجات خواهد داد«.

    »جان ايشان را از ستم و ظلم نجات خواهد داد و هم در نظرش خون ايشان قيمتى خواهد بود«.

    »و زنده مانده »زرشبا« به او بخشيده خواهد شد و از برايش هميشه دعا كرده خواهد شد و به او هر روزه بركت خواسته خواهد شد«.

    »در زمين به سر كوه‏ها مشتى غلّه كاشته ميشود كه محصولش مثل لبنان متحرّك شده اهل شهرها مثل گياه زمين شكوفه خواهند نمود«.

    »اسم او ابداً بماند و اسمش مثل آفتاب باقى بماند در او مردمان بركت خواهند يافت و تمامى قبايل او را خجسته خواهند گفت«.

    »خداوند خدا خداى اسرائيل مبارك باد كه به تنها عجايبات را مينمايد«.

    »بلكه اسم ذوالجلالش ابداً مبارك باد و تمامى زمين از جلالش پر شود آمين و آمين«.

    11 - در زبور داود از كتاب مقدّس مزمور 37 ميگويد:

    »هان بعد از اندك زمانى شرير نخواهد بود و امّا حليمان وارث زمين خواهند شد و از فراوانى سلامتى متلذّذ خواهند گرديد، صالحان را خداوند تأييد ميكند، خداوند روزهاى صالحان را ميداند و ميراث ايشان ابدى خواهد بود، آنانى كه از وى بركت يابند وارث زمين گردند و آنانى كه ملعون وى هستند منقطع خواهند شد«.

    »صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا ابد سكونت خواهند نمود و عاقبت، شريران منقطع خواهند شد....«»نزد خداوند ساكت شو و منتظر او باش، منتظر خداوند باش و طريق او را نگهدار تا تو را به وراثت زمين برافرازد«.

    12 - در كتاب زبور داود مزمور 96 شماره 9 - 13 ميگويد:

    »خداوند را در زينت، قدّوسيّت بپرستيده‏اى تمامى زمين از حضور وى بلرزيد در ميان امّتها گوئيد خداوند سلطنت گرفته است ربع مسكون نيز پايدار شد و جنبش نخواهد خورده قومها را با انصاف داورى خواهد نمود، آسمان شادى كند و زمين مسرور گردد دريا و پرى آن غرّش نمايد صحرا و آنچه در آن است به وجد آيد آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند زيرا كه ميآيد، زيرا كه براى داورى جهان ميآيد ربع مسكون به انصاف داورى خواهد كرد و قومها را به امانت خود«.

    13 - و در مزمور 97 ميگويد:

    آسمانها عدالت او را اعلام ميكنند و جميع قومها جلال او را ميبينند پرستندگان بتهاى تراشيده خجل‏ميشوند.

    14 - در كتاب دانيال باب 12 ميگويد:

    در آن زمان، امير عظيمى كه براى قوم تو »قائم» است خواهد برخاست و چنان زمان ننگى خواهد شد كه از حينى كه امّتى بوجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب يافت شود رستگار خواهد شد و بسيارى از آنان كه در خاك زمين خوابيده‏اند بيدار خواهند شد امّا اينان به جهت حيات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى و حكيمان مثل روشنائى  افلاك خواهند درخشيد و آنانى كه بسيارى را به راه عدالت رهبرى مينمايند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد.

    امّا تو اى دانيال كلام مرا مخفى بدار و كتاب را تا زمان آخر مهر كن بسيارى به سرعت تردد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گرديد.

    15 - و در كتاب دانيال از كتاب مقدّس باب 7 آمده كه:

    »پسر انسان« با ابرهاى آسمان آمد و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جميع قومها و امتّها و زبانها او را خدمت نمايند.

    16 - در كتاب اشعياى نبى باب 11 از يك »رهاننده« كه خواهد آمد سخن رفته كه:

    روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود داورى نخواهد كرد و بر وفق سمع گوشهاى خود تنبيه نخواهد نمود بلكه مسكينان رابه عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين، به راستى حكم خواهد نمود و جهان را به عصاى دهان خويش زده، شريران را به نفخه لبهاى خود خواهد كشت و كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت و گرگ با برّه سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله با شير و پروارى با هم زندگى ميكنند و طفل كوچك آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد ... و در تمام كوه مقدّس من ضرر و فساد نخواهند كرد زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهائى  كه دريا را ميپوشاند.

    17 - در كتاب صفنياى نبى از عهد عتيق باب 3 شماره 8 - 9 ميگويد:

    خداوند ميگويد براى من منتظر باشيد زيرا قصد من اين است كه امّتها را جمع نمايم و ممالك را فراهم آورم در آن زمان زبان پاك به امّتها باز خواهم داد تا جميع ايشان اسم »يهوهخدا) را بخوانند و به يك دل او را عبادت نمايند.

 

    18 - در كتاب حبقوق نبى از كتاب مقدّس باب 2 ميگويد:

    اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش زيرا كه البتّه ميآيد و درنگ نخواهد نمود بلكه جميع امّتها را نزد خود جمع ميكند و تمامى قومها را براى خويشتن فراهم ميآورد.

    19 - در كتاب زكرياى نبى باب 14 ميگويد:

    اينك روز خداوند ميآيد و غنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد و جميع امّتها را به ضدّ اورشليم براى جنگ جمع خواهم كرد و شهر را خواهند گرفت و خانه‏ها را تاراج خواهند نمود و آن يك روز معروف خداوند خواهد بود و »يهوه»)خدا) بر تمامى زمين پادشاه خواهد بود.

    برداشتهائى  از مطالب فوق

    از عبارات بالا مطالب زير استفاده ميگردد:

    يك - شخصى براى اصلاح جامعه بشرى و تشكيل حكومت جهانى به نام »شيلو»، يا »روح راستى»، يا »تسلى دهنده»، يا »روح خدا« و يا »پسر انسان« خواهد آمد و مسيحيّت انتظار او را دارد. چنانكه از تمامى عبارات كتاب مقدّس كه در بالا نقل شد استفاده ميگردد.

    دو - قبل از آمدن او جنگهاى عالمگير، خاصّه در منطقه فلسطين روى ميدهد كه همه را به وحشت مياندازد كه چنان مصيبت بزرگى در عالم واقع نشده.[8]

سه - همه ملّتهاى جهان و تمامى مردم دنيا از او پيروى ميكنند و زير نفوذ او خواهند بود و او بر جهان حكومت خواهد كرد و او رئيس جهان خواهد بود و سلطنت او در ربع مسكونى مستقر خواهد شد.[9]

چهار- جهان فعلى به خاطر عدم رشد فكرى و يا جهل و نادانى و فرو رفتن در خواب غفلت نميتواند او را قبول كند يعنى لزوم وجود او را نميتواند احساس نمايد.[10]

پنج - او در عين آنكه هميشه با مردم جهان خواهد بود مردم جهان او را نميبينند و اگر ببينند او را نميشناسند يعنى ممكن است در بين مردم زندگى كند ولى او را نشناسند و ندانند كه او روزى قيام خواهد كرد و تشكيل حكومت جهانى را خواهد داد.[11]

شش - اصحاب و ياران و كسانى كه تزكيه نفس كرده‏اند و لياقت محضرش را دارند او را ميبينند و او را ميشناسند و او هميشه با آنها همراه است.[12]

هفت - قبل از آمدن او دنيا پر از ظلم و جور ميشود و سراسر جهان را ظالمين و ستمگران احاطه ميكنند.[13]

هشت - او مردم را به عدالت ملزم ميكند و خودش به عدالت داورى مينمايد[14]

نه - او ظلم و ستم را از روى زمين محو ميكند و نميگذارد احدى به كسى ظلم كند و اثرى از ظالمان و تجاوزگران بر روى زمين باقى نميماند.[15]

ده - روح خداى تعالى بر او قرار گرفته و او هر كارى كه ميكند با اراده الهى ميباشد و او بنده واقعى خداى تعالى است.[16]

يازده - او از خود تكلّم نميكند و روى هواى نفس خود حرف نميزند و بلكه آنچه از خداى تعالى و پيامبران شنيده است سخن خواهد گفت.[17]

دوازده - او وقتى بيايد مردم دنيا را به جميع راستيها هدايت خواهد نمود.[18]

سيزده - او وقتى بيايد ثروت زمين را استخراج ميكند. [19]

چهارده - او وقتى بيايد مردم را از جميع حقايق مطّلع مينمايد و علم افزوده خواهد شد.[20]

پانزده - در زمان او حكيمان پر ارزش ميگردند و راهنمايان و مبلّغين به دين حقّ و عدالت مثل ستارگان ميدرخشند.[21]

شانزده - در زمان او و با راهنمايى‏هاى او محيط زيست سالم و علم طب كامل خواهد شد و تمام مردم از سلامتى متلذّذ ميگردند.[22]

هفده - او جهان را از معرفت خداى تعالى پر خواهد كرد و مردم دنيا همه خداشناس خواهند شد.[23]

هيجده - او مردم دنيا را از امور آينده با خبر خواهد كرد زيرا به جميع علوم اوّلين و آخرين احاطه دارد و از غيب مطّلع است.[24]

نوزده - خوشى و كمال او در ترس از خدا است و چون خداشناس‏تر است از خدا بيشتر ميترسد.[25]

بيست - او به واقعيّتها حكم ميكند و هيچ گونه تقيّه و ملاحظه‏اى در كار ندارد و بخصوص درباره مظلومان به راستى حكم خواهد كرد.[26]

بيست و يك - او حضرت عيسى را جلال خواهد داد و او را از تمام اتّهاماتى كه دشمنان او و يا دوستان نادان او به او بسته‏اند نجات ميدهد.[27]

بيست و دو - به پيامبرى حضرت عيسى شهادت ميدهد.[28]

بيست و سه - حضرت عيسى با او خواهد بود.[29]

بيست و چهار - مردم مسيحى قبل از ديگران به حقّانيّت او شهادت ميدهند.[30]

بيست و پنج - وقتى او بيايد همه اضداد در كنار يكديگر با صلح و صفا زندگى ميكنند حتّى درندگان و حيوانات موذى كوچكترين آسيبى به حيوانات اهلى نميزنند.[31]

بيست و شش - او قدرتمندترين ابرقدرتها را سركوب ميكند و به طور كلّى اشرار را از بين ميبرد و اثرى از آنها باقى نميگذارد.[32]

بيست و هفت - بعد از ظهور او صالحان و صدّيقان و حليمان وارث زمين ميشوند و جهان و آنچه در او است به آنان تعلّق خواهد گرفت.[33]

بيست و هشت - همه بايد منتظر او باشند زيرا وقت ظهورش مشخص نيست.

    حتّى ملائكه آسمانها هم نميدانند و بالأخره جز خداى تعالى كسى از آمدنش اطّلاع ندارد، بنابر اين بايد همه بيدار باشند و آمدنش را انتظار داشته باشند.[34]

 

بيست و نه - بسيارى از مردمى كه از دنيا رفته‏اند و اسير خاك گرديده‏اند در آن موقع بيدار ميشوند و به دنيا بر ميگردند و به اصطلاح رجعت ميكنند.[35]

سى - همه چيز در اختيار او قرار خواهد گرفت و او بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال خواهد آمد.[36]

سى و يك - وظيفه مردم در زمان غيبت او اين است كه براى ظهورش دعا كنند و هميشه منتظر او باشند زيرا او ناگهانى خواهد آمد.[37]

سى و دو - آمدن او داراى علائمى است و در آن زمان علامت »پسر انسان« در آسمان هم پديد ميگردد.[38]

اين بود آنچه از كتاب مقدّس بخصوص كتاب انجيل كه در بالا نقل شد درباره كسى كه عهده‏دار اصلاح جامعه بشرى و تشكيل دهنده حكومت واحد جهانى و برقرار كننده عدل و داد در سراسر كره زمين است استفاده گرديد.

 

 

(نقل از مطالب استاد دکتر سيد حسن ابطحي خراسانی از کتاب مصلح آخر الزمان)

 

 

[1]  - كسى كه دارى حقّ است و صلح و سلامتى ميآورد.  )قاموس كتاب مقّدس)

[2]  - انجيل متى باب 24 شماره 30.

[3]  - انجيل متى باب 24 شماره 36.

[4]  - انجيل متى باب 24 شماره 44.

[5]  - انجيل مرقس باب 13 شماره 19.

[6]  - انجيل مرقس باب 13 شماره 32.

[7]  - انجيل مرقس باب 13 شماره 35.

[8]  - چنانكه از كتاب زكرياى نبى باب 14 استفاده ميشود.

[9]  - چنانكه از شماره 10 از باب 49 پيدايش و باب 16 انجيل يوحنا و باب 24 انجيل متى و زبور داود مزمور 96 شماره 9 - 13 استفاده ميشود.

[10]  - چنانكه از باب 14 انجيل يوحنا استفاده ميشود.

[11]  - چنانكه از باب 14 انجيل يوحنا استفاده ميشود.

[12]  - چنانكه از باب 14 انجيل يوحنا استفاده ميشود.

[13]  - چنانكه از كتاب دانيال باب 12 استفاده ميشود.

[14]  - چنانكه از كتاب اشعياى نبى و باب 16 انجيل يوحنا و زبور داود مزمور 96 شماره 10 - 13 استفاده ميشود.

[15]  - چنانكه از باب 11 كتاب اشعياى نبى استفاده ميشود.

[16]  - چنانكه از باب 11 كتاب اشعياى نبى استفاده ميشود.

[17]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[18]  - چنانكه از زبور داود مزمور 37 و كتاب دانيال باب 12 استفاده ميشود.

[19]  - چنانكه از زبور داود مزمور 37 و كتاب دانيال باب 12 استفاده ميشود.

[20]  - چنانكه از زبور داود مزمور 37 و كتاب دانيال باب 12 استفاده ميشود.

[21]  - چنانكه از زبور داود مزمور 96 شماره 9 - 13 استفاده ميشود.

[22]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[23]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[24]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[25]  - چنانكه از كتاب اشعياى نبى باب 11 استفاده ميشود.

[26]  - چنانكه از كتاب اشعياى نبى باب 11 استفاده ميشود.

[27]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[28]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[29]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[30]  - چنانكه از انجيل يوحنا باب 16 استفاده ميشود.

[31]  - چنانكه از كتاب اشعياى نبى باب 11 استفاده ميشود.

[32]  - چنانكه از زبور داود مزمور 37 استفاده ميشود.

[33]  - چنانكه از زبور داود مزمور 37 استفاده ميشود.

[34]  - چنانكه از انجيل يوحنّا باب 16 و باب 15 شماره 26 استفاده‏ميشود.

[35]  - چنانكه از انجيل متى باب 24 شماره 27 استفاده ميشود.

[36]  - چنانكه از انجيل متى باب 24 شماره 27 استفاده ميشود.

[37]  - چنانكه از انجيل مرقس باب 13 استفاده ميشود.

[38]  - چنانكه از انجيل لوقا باب 12 شماره 60 استفاده ميشود.

 

آنچه اسلام در اين خصوص فرموده است:

    مقدمتاً بايد دانست كه اسلام بعثت انبياى عظام  )عليهم‏السّلام) را به خاطر برقرارى حكومت واحد جهانى و عدالت اجتماعى و القاى هر نوع امتياز اعتبارى مى‏داند.

    و هميشه وعده داده كه هر زمان جهان بشريّت آماده پذيرش اين حكومت گرديد خداى تعالى آن را برقرار خواهد كرد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد فرمود.

    و اسلام صريحاً فرموده كه روزى اين وعده الهى تحقّق پيدا خواهد كرد.

    و قرآن در سه مورد وعده كرده كه دين حقّ و قوانين الهى بر تمام اديان و قوانين غير الهى غلبه كرده و حكومت الهى بر سراسر گيتى حكم فرما خواهد شد اگر چه بى‏دينان و بد سيرتان نخواسته باشند چنانكه در بالا شرح آن آيات ذكر شد.[1]

و بالاخره دين مقدّس اسلام براى منجى عالم بشريّت و برقرار كننده حكومت عدل الهى در سراسر عالم خصوصيّاتى ذكر كرده كه عيناً با همان خصوصيّاتى كه كتاب مقدّس مسيحيها براى او ذكر فرموده است تطبيق مى‏كند.

 

 

 

    يك - در آيات و روايات اسلامى بسيار ديده مى‏شود كه شخصى در آخرالزّمان به نام »مهدى« يا »قائم«، يا »بقية اللّه« و يا »نوراللّه« و يا »حجّة الغايب«، و يا »امام عصر« و يا »صاحب الزّمان« و يا »خليفةاللّه« و يا اسامى و صفات ديگر كه هر يك در حقيقت نشانگر كار و يا خصوصيّاتى است كه در آن شخص وجود دارد و براى اصلاح جامعه بشريّت و تشكيل حكومت واحد جهانى بعد از آنكه دنيا پر از ظلم و جور شده باشد خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد.

    دوّم - تمام ملّتهاى روى زمين تسليم او مى‏گردند و او را به عنوان رهبر و راهنماى جهان بشريّت قبول مى‏كنند زيرا خداى تعالى در قرآن مى فرمايد: »وَ لَهُ اَسْلَمَ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً«.[2]

امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير اين آيه فرمود: زمانى كه حضرت »قائم« قيام كند نقطه‏اى از زمين باقى نمى‏ماند جز آنكه اهلش به دين حقّ و اعتقادات صحيح اعتراف مى‏كنند و زير بار حكومت عدل الهى مى‏روند.[3]

سوّم - از جائى كه دانشمندان و متفكّرين جهان در زمانهاى مختلف به فكر حكومت واحد جهانى بوده و تنها سعادت

 

 

جامعه بشريّت را منوط به تشكيل اين نوع حكومت مى‏دانسته و هر كه متفكّرتر بوده به اين نوع حكومت بيشتر فكر مى‏كرده  )كه سير تاريخى اين تفكّر در كتاب »مصلح غيبى« ذكر شده است). واضح مى‏شود كه اگر همه مردم دنيا مانند اين جمع قليل از نظر فكرى آمادگى پذيرفتن اين حكومت را داشته باشند و داراى همين رشد فكرى باشند زمينه ظهور حضرت مهدى  )عليه السّلام) فراهم مى‏گردد.

    بنابر اين تا زمانى كه جامعه بشريّت در خواب غفلت فرو رفته و لزوم ايجاد حكومت واحد جهانى را درك نكرده و آمادگى براى تشكيل اين حكومت را ندارد، خداى تعالى به او اجازه قيام نمى‏دهد و او نمى‏تواند دنيا را پر از عدل و داد بنمايد و اين موضوع از عقائد مسلّمه مردم مسلمان است.

    چهارم - يكى از نامهاى او امام غائب و يا حجّت غائب است و اين موضوع از نظر مسلمانان و معتقدين به او مسلّم است و معنى و مفهوم اين كلمه اين است كه او شناخته نمى‏شود و از ميان مردم و ربع مسكونى بيرون نيست قرآن در وصف مردم با تقوائى كه قبل از ظهور او زندگى مى‏كنند مى‏گويد: »اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ«.[4] امام صادق  )عليه السّلام) فرمود: منظور از غيب در

 

 

اين آيه امام غائب است و در جاى ديگر فرموده: جانم به قربان آن امامى كه شناخته نمى‏شود و از ديده معرفت ما پنهان است ولى در ميان ما هست.[5]

امام صادق  )عليه السّلام) فرمود: امام عصر  )عليه السّلام) در زمان غيبت بين مردم و در بازارشان و روى فرشهايشان راه مى‏رود ولى آنها او را نمى‏شناسند.[6]

پنجم - جمعى از اصحاب كه تعدادشان به سيصد و سيزده نفر مى‏رسد و بعضى كسانى كه لياقت حضورش را دارند و يا خود آن حضرت صلاح بداند او را مى‏بينند و او را مى‏شناسند و بيشتر اوقات همراه او هستند و در هر كجا باشند خداى تعالى آنها را گرد يكديگر وقت قيام آن حضرت جمع مى‏كند چنانكه قرآن مى‏فرمايد: »اَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً اِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَىٍْ قَديرٌ«.[7]

امام صادق  )عليه السّلام) فرمود: اين آيه درباره اصحاب حضرت قائم  )عليه السّلام) است آنها تعدادشان سيصد و سيزده نفر است و در زمان قيام آن حضرت در وقتى كه فرمان ظهورش صادر مى‏شود همچون ابر پائيزى گرد او جمع مى‏گردند آنها

 

 

شبانه از رختخوابشان ناپديد شده و صبح زود در مكّه دور آن حضرت جمع مى‏شوند.[8]

ششم - قبل از آمدن حضرت مهدى  )عليه السّلام) دنيا پر از ظلم و جور مى‏گردد و ابرقدرتها اموال عمومى را غارت كرده و مسير روحى و معنوى و افكار مردم را منحرف نموده و جامعه بشرى را به بدبختى مى‏كشانند چنانكه در دهها جمله پيشوايان اسلام گفته‏اند: كه دنيا قبل از آمدن او پر از ظلم و جور مى‏گردد »بعد ما ملئت ظلماً و جوراً« كه در كتاب »منتخب‏الاثر« اين روايت به اسناد مختلف نقل شده و ما در اينجا نيازى به نقل مدارك آنها مخصوصاً براى مسلمين نداريم.

    هفتم - حضرت مهدى  )عليه السّلام) براى برقرارى عدل قيام خواهد كرد و مردم را به عدالت ملزم خواهد نمود و خودش به عدالت داورى خواهد كرد.

    چنانكه در احاديث بسيارى آمده كه پيشوايان دين فرموده‏اند: »يملأ الارض قسطاً و عدلا بعد ما ملئت ظلماً و جوراً« كه در اينجا نيز نيازى به نقل مدارك اين حديث بخصوص براى مسلمين ندارد.

    هشتم - حضرت مهدى  )عليه السّلام) پس از ظهور در مدّت

 

 

كوتاهى ظلم و ستم را از روى زمين محو مى‏كند و دنيا را از لوث وجود ظالمين و ستمگران بخصوص ابرقدرتهاى بيدادگر پاك مى‏نمايد چنانكه امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير آيه: »جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ« ٭}  [9]فرمود: وقتى حضرت قائم ظاهر شود دولتهاى باطله از بين مى‏روند و نيز در تفسير آيه{٭: »وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لاتَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ»٭}[10] فرمود: تفسير و تأويل اين آيه هنوز ظاهر نشده و زمانى كه حضرت مهدى  )عليه السّلام) قيام كند، كسانى كه او را درك مى‏كنند مى‏بينند و مى‏فهمند معنى و مفهوم اين آيه را و متوجّه آن مى‏شوند و دين حقّ، تبليغ مى‏شود و جنگ بر پا مى‏گردد تا فتنه و بدانديشى و شرك و كفر از بين برود و دين تمامش مال خدا باشد.

    نهم - او چون خليفة اللّه است و او چون بقيّة اللّه است و او چون حجّت خدا است، روح خدا او را كمك مى‏كند و از نظر مسلمين بخصوص مذهب شيعه هر يك از ائمه اطهار  )عليهم‏السّلام) مورد تأييد خداى تعالى بوده و روح الهى آنها را كمك مى‏كند و آنها معصوم از گناه و اشتباهند و اين موضوع به قدرى مسلّم است كه نيازى به نقل مدارك ندارد.

    دهم - او چون بنده واقعى خداوند است بدون اذن پروردگار

 

 

حرفى نمى‏زند و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد و آيه شريفه: »لايَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« شامل همه معصومين مى‏گردد زيرا آنها همه به پيامبر اكرم  )صلى اللّه عليه و آله) اقتدا كرده و همانند او در تمام شؤن طهارت و عصمت و پاكى هستند.

    يازدهم - او وقتى ظاهر شود مردم عالم را به راستى‏ها هدايت كند، كه اين موضوع به فراوانى در كتب اسلامى ديده‏مى‏شود.

    دوازدهم - او وقتى بيايد سطح علوم را بالا مى‏برد و زمين را با علم و دانش و نورش و نور خداوند روشن مى‏كند، اين موضوع در كتب اسلامى بسيار تأييد شده زيرا حضرت على‏بن‏موسى الرّضا  )عليه السّلام) در تفسير آيه{٭: »وَ اَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها«[11]٭} مى‏فرمايد: اين فرد چهارمين فرزند من است او زمين را  از هر جور و ستمى پاك مى‏كند ... و چون ظاهر شود زمين به نور پروردگارش روشن مى‏شود.[12]

سيزدهم - او وقتى بيايد زمين بعد از آنكه در اثر كفر مرده است و بركتى ندارد حيات مجدّدى پيدا مى‏كند چنانكه امام باقر  )عليه السّلام) در تفسير آيه شريفه: »اِعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ يُحْىِ الْاَرْضَ بَعْدَ

 

 

مَوْتِها« [13]٭}فرمود: به وسيله حضرت قائم زمين زنده مى‏شود بعد از آنكه به وسيله كفر جهانى مرده باشد و تمام منابع تحت الارضى استخراج مى‏شود.[14]

چهاردهم - او وقتى بيايد تمام منابع تحت الارضى استخراج مى‏شود و زمين اشياء قيمتى خود را از باطن خود خارج مى‏كند زيرا خداى تعالى در قرآن مى‏فرمايد: »اِذا زُلْزِلَتِ الْاَرْضُ زِلْزالَها وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ اَثْقالَها«.[15]

پانزدهم - او حكماء و علمائى را كه در زمان غيبت ضعيف بوده و مورد توجّه ظالمين و ستمگران نبوده‏اند عزيز مى‏كند و به آنها امكانات مى‏دهد و كارهاى مملكتى را به آنها وامى‏گذارد، چنانكه خداى تعالى مى‏فرمايد: ما وعده كرده‏ايم كسانى را كه ايمان دارند و عمل صالح مى‏كنند  )كه يقيناً شامل علماء و دانشمندان دينى و مذهبى هم مى‏شود)، آنها را در روى زمين جانشين قدرتمندان ظالم و ستمگر كرديم، آنچنان كه نمونه‏هائى در قبل نيز انجام داده‏ايم و صالحين را جانشين قدرتمندان ظالم و ستمگر كنيم وآنها را از راه و روشى كه براى آنها پسنديده است تمكّن بهره‏بردارى داده شود و آنان بعد از

 

 

آنكه دچار ترس و وحشت از ظالمين و ستمگران گرديده‏اند به امنيّت و آرامش رسانده شوند.[16]

كه امام سجّاد و امام صادق  )عليهما السّلام) فرمودند: كه اين آيه، مربوط به زمان ظهور حضرت مهدى  )عليه السّلام) است.[17]

و يكى از اسامى وى معزّالاولياء است يعنى: كسى كه دوستان و اولياء خدا را عزيز مى‏كند.[18]

شانزدهم - چون اسلام معتقد است كه در زمان ظهور حضرت مهدى  )عليه السّلام) سطح علم و دانش بالا مى‏رود و از علوم مهمّه‏اى كه دين اسلام در ضمن آيات و روايات به آن بسيار اهميّت داده علم طب و پاكيزگى و نظافت و حفظ سلامت محيط زيست است و چون حضرت مهدى  )عليه السّلام) دقيقاً به دستورات اسلام مو به مو عمل مى‏كند و بلكه او مجرى دستورات اسلام است لذا بدون ترديد او به مسأله علم طب و محيط زيست اهميّت زيادى خواهد داد و اين علوم را كاملاً توضيح خواهدداد.

 

 

    هفدهم - حضرت مهدى  )عليه السّلام) به قدرى مردم جهان را در معرفت خداى تعالى آگاه مى‏سازد كه قلب آنها مملوّ از محبّت خداى تعالى گشته و تنها او را عبادت مى‏كنند، چنانكه امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير آيه شريفه: »فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ«  ٭} [19]فرمود: خداى تعالى حضرت مهدى  )عليه السّلام).

 را براى امر فرج حفظ فرموده و اگر تمام مردم از بين بروند و يا كافر بشوند خداى تعالى اصحاب او را مى‏آورد و اينها كسانى هستند كه خدا آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند.[20]

و از پيشوايان دين نقل شده كه وقتى حضرت قائم  )عليه‏السّلام) قيام كند چيزى جز خداى تعالى عبادت نمى‏شود.[21]

هيجدهم - بدون ترديد حضرت مهدى  )عليه السّلام) از كسانى است كه داراى علم غيب است زيرا از نظر اسلام و مردم مسلمان پيشوايان معصوم دين داراى علم غيب‏اند زيرا آنان فرموده‏اند: كه منظور از آيه شريفه: »وَ كُلَّ شَىٍْ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ«   [22]هر امامى است كه در هر زمانى زمام امور مردم را به

 

 

عهده مى‏گيرد.

    بنابراين، خداى تعالى به حضرت مهدى  )عليه السّلام) همه علوم را عنايت فرموده و او مردم را از آنها با خبر خواهد كرد.

    نوزدهم - او چون خداشناس‏ترين افراد بشر است از خدا بيشتر از ديگران مى‏ترسد زيرا خداى تعالى مى‏فرمايد: »اِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ«   [23]يعنى: دانشمندانى كه خداشناسند از خدا مى‏ترسند.

    بيستم - يكى از چيزهائى كه درباره حضرت مهدى  )عليه السّلام) مسلّم است اين است كه تقيّه نمى‏كند و به واقعيّتها حكم مى‏فرمايد و كسى نمى‏تواند با او خدعه كند زيرا خداى تعالى مى‏فرمايد: »يَعْبُدُونَنى لايُشْرِكُونَ بى شَيْئاً«.[24]

يعنى: حضرت مهدى  )عليه السّلام) و اصحابش آنچنان خداى تعالى را عبادت مى‏كنند كه آنها هيچ گونه چيزى جز اوامر و نواهى پروردگار و قوانين مقدّس او را در نظر نمى‏گيرند و كسى و يا مسأله‏اى را در مقابل او ملاحظه نمى‏كنند و چيزى را شريك او قرار نمى‏دهند.

    بيست و يكم - حضرت عيسى بن مريم  از آسمان فرود مى‏آيد وبا حضرت مهدى  )عليه السّلام) نماز مى‏خواند.

    چنانكه امام صادق  )عليه السّلام) در روايتى به اين معنى اشاره

 

 

فرموده است.

    بيست و دوّم - وقتى مسيحيان حضرت عيسى را با حضرت‏مهدى  )عليه السّلام) ببينند آنها از اوّلين كسانى هستند كه به آن حضرت ايمان مى‏آورند.

    امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير آيه شريفه{٭: »وَ اِنْ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ اِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»٭}[25] فرمود: هيچ يك از مسيحيان نيستند مگر آنكه به حضرت عيسى در زمان ظهور حضرت مهدى  )عليه السّلام) قبل از مرگشان ايمان مى‏آورند زيرا آن حضرت را مى‏بينند كه با حضرت مهدى  )عليه السّلام) نماز مى‏خواند.

    بيست و سوّم - وقتى او بيايد همه مردم دنيا با صلح و صفا در كنار يكديگر زندگى مى‏كنند زيرا در ابتدا آن حضرت بر آنها از روى عدالت حكومت مى‏كند و سپس اخوّت اسلامى و صفا و ايثارگرى را برقرار مى‏نمايد و ناگفته پيدا است كه عدل و داد و انصاف در وقتى بايد باشد كه قبل از آن ظلم و ستم وجود داشته باشد و چون دنيا پر از ظلم و جور بوده حضرت مهدى  )عليه السّلام) آن را پر از عدل و داد مى‏نمايد، ولى زمانى كه مردم صددرصد به دستورات اسلام آن هم از روى ايمان و اعتقاد عمل كنند و در قرآن بخوانند كه همه مؤمنين با هم برادرند و نيز بخوانند كه مؤمنين بايد ايثارگر باشند به هيچ وجه ظلم و تجاوز به حقوق

 

 

ديگران باقى نمى‏ماند تا نيازى به انصاف و عدل و داد باشد و اين صفا و صميميّت در زمان ظهور آن حضرت بين مردم دنيا برقرار مى‏گردد.

    بيست و چهارم - حضرت مهدى  )عليه السّلام) ولىّ مقتولين مظلوم است و طلب خون آنها را از ظالمين و ستمگران مى‏كند چنانكه خداى تعالى در قرآن مى‏فرمايد: »وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً«[26] كه امام صادق  )عليه السّلام) فرمود: »ذلك قائم آل محمد  )عليه السّلام) [27]« يعنى: كسى كه ولىّ مقتولين مظلوم است.

 حضرت مهدى  )عليه السّلام) است او قدرتمندان را سركوب مى‏كند و اشرار را از بين مى‏برد، تا بتواند عدل و داد برقرار كند.

    بيست و پنجم - او تمام زمين را فتح مى‏كند زيرا رسول اكرم  )صلى اللّه عليه و آله) فرمود: حضرت مهدى كسيست كه خداى‏تعالى به وسيله او مشرق تا به مغرب عالم را فتح مى‏فرمايد.[28]

و امام باقر  )عليه السّلام) در تفسير آيه{٭: »اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِى الْاَرْضِ« [29]٭} فرمود خداى‏تعالى حضرت مهدى  )عليه السّلام) و

 

 

اصحابش را مالك شرق و غرب عالم مى‏كند.[30]

او و اصحابش وارث زمين مى‏شوند زيرا خداى‏تعالى فرموده: »وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصَّالِحُونَ«   [31]و امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير اين آيه شريفه فرمودند: كه منظور از بندگان صالح خدا حضرت قائم و اصحابش مى‏باشند.[32]

و در تفسير آيه: »اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ اَوْرَثَنَا الْاَرْضَ«[33].

 فرمود: منظور از اين آيه حضرت مهدى  )عليه السّلام) است.

    بيست و ششم - همه مردم بايد منتظر او باشند، زيرا وقت ظهورش مشخّص نيست و جز خداى تعالى كس ديگر زمان ظهورش را نمى‏داند.

    امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير آيه{٭: »اَتاها اَمْرُنا لَيْلاً اَوْ نَهاراً»[34]٭}.

 فرمود: منظور از امر الهى ظهور حضرت قائم  )عليه السّلام) است كه با شمشير ناگهانى خروج مى‏كند.[35]

و در تفسير آيه شريفه{٭: »فَقُلْ اِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا اِنّى مَعَكُمْ

 

 

مِنَ الْمُنْتَظِرينَ«[36]٭} فرمود: منظور از غيب همان حجّة قائم  )عليه السّلام(.

 است كه همه بايد انتظارش را بكشند. [37]

بيست و هفتم - مسأله رجعت يعنى برگشت روح به بدن قبل از قيامت و در زمان خروج حضرت مهدى  )عليه السّلام) يكى از ضروريّات مذهب است و در اين خصوص علماى اسلام كتابهائى نوشته و تعدادى از آيات قرآن را بر اين موضوع گواه گرفته و چون در اينجا بناى اختصار را داريم از نقل آنها خوددارى مى‏كنيم.

    بيست و هشتم - از آسمان ندا مى‏رسد كه روز خروج حضرت مهدى  )عليه السّلام) رسيده است، امام صادق  )عليه السّلام) در تفسير آيه شريفه{٭: »يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ«٭} [38] فرمود:

 به نام او و اسم پدرش از آسمان ندا داده مى‏شود.[39]

و فرمود: جبرئيل با صداى بلند كه جميع خلايق آن را مى‏شنوند در آسمان ندا مى‏كند{٭: »اَتى اَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ«.٭}[40]

بيست و نهم - اصحابش بر ابر سوار مى‏شوند و ابر در اختيار او قرار مى‏گيرد چنانكه امام صادق  )عليه السّلام) فرمود: جمعى از اصحاب حضرت مهدى  )عليه السّلام) بر ابر سوار مى‏شوند و همه

 

 

چيز در اختيارش خواهد بود.

    سى ام - مردم مسلمان، بايد در زمان غيبت حضرت مهدى  )عليه‏السّلام)، براى فرجش دعا كنند، زيرا امام  )عليه السّلام) فرموده: »و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان فى ذلك فرجكم« [41] يعنى:  براى فرج و نجات جهانيان از زير بار ظلم و ستم بسيار دعا كنيد زيرا اگر براى خروج حضرت مهدى  )عليه السّلام) دعا كرديد نجات خودتان هم در آن خواهد بود.

    سى و يكم - آمدن او داراى علائمى است و در آن زمان علائم خروج و ظهور حضرت مهدى  )عليه السّلام) ظاهر مى‏شود كه در كتابهاى علائم ظهور مفصّلاً آنها نقل شده است.

    اين بود آنچه از اسلام دقيقاً با مطالب كتاب مقدّس تطبيق مى‏كرد و خصوصيّات ديگرى نيز براى حضرت مهدى  )عليه السّلام) در اسلام ذكر شده كه چون بناى شرح مفصّل آنها را نداريم از ذكر آنها خوددارى مى‏كنيم.

 

[1]  - سوره توبه آيه 32، سوره فتح آيه 18، سوره صفّ آيه 9 كه در صفحه 72 ذكر شده است.

[2]  - سوره آل عمران آيه 78.

[3]  - تفسير عياشى جلد 1 صفحه 83.

[4]  - سوره بقره آيه 3.

[5]  - كمال الدّين صفحه 340 و دعاى ندبه.

[6]  - بحارالانوار جلد 51 صفحه 95.

[7]  - سوره بقره آيه 148.

[8]  - كتاب غيبت نعمانى صفحه 168.

[9]  - سوره اسراء آيه 81.

[10]  - سوره انفال آيه 39.

[11]  - سوره زمر آيه 69.

[12]  - ينابيع المودّه صفحه 448.

[13]  - سوره حديد آيه 17.

[14]  - اكمال الدين جلد 2 صفحه 668.

[15]  - سوره زلزال آيه 2 و 3.

[16]  - سوره نور آيه 55 »وَعَدَاللَّهُ الَّذينَ آمَنُوامِنْكُمْ وَ عَمِلُواالصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الاَْرْضِ كَمَااسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْنا«.

[17]  - كتاب غيبت نعمانى صفحه 126.

[18]  - در دعاى ندبه آمده: اى معزّالاوليآء.

[19]  - سوره مائده آيه 54.

[20]  - تفسير برهان جلد 1 صفحه 479.

[21]  - محجة صفحه 155.

[22]  - سوره ياسين آيه 12.

[23]  - سوره فاطر آيه 25.

[24]  - سوره نور آيه 55.

[25]  - سوره نساء آيه 159.

[26]  - سوره اسراء آيه 33.

[27]  - المحجة صفحه 127.

[28]  - المحجة صفحه 57.

[29]  - سوره حجّ آيه 41.

[30]  - المحجة صفحه 143.

[31]  - سوره انبياء آيه 105.

[32]  - مجمع البيان جلد 7 صفحه 66.

[33]  - سوره زمر آيه 74.

[34]  - سوره يونس آيه 24.

[35]  - المحجة صفحه 98.

[36]  - سوره يونس آيه 20.

[37]  - المحجة صفحه 97.

[38]  - سوره ق آيه 42.

[39]  - المحجة صفحه 209.

[40]  - سوره نحل آيه 1.

[41]  - كمال الدين جلد 2 صفحه 485 باب 45 حديث 4 و احتجاج جلد 2 صفحه 284.

يكى از عقايد مهمّ ايرانيان باستان و زردشتيان چنانكه در كتاب »جاماسب نامه« آمده است به این موضوع مهم اشاره دارد:

    »جاماسب« از قول استادش زردشت خبر ميدهد كه:

    پيش از ظهور »سوشيانس« پيمان شكنى و دروغ و بى‏دينى در جهان رواج مييابد و مردم از خدا دورى جسته، ظلم و فساد و فرومايگى آشكار ميگردد و همين‏ها نيز اوضاع جهان را دگرگون ساخته زمينه را براى ظهور نجات دهنده مساعد ميگرداند.

    وقايعى كه مصادف با ظهور ميشود عبارت است از علامات شگفت‏انگيزى كه در آسمان پديد ميآيد و دال بر آمدن »خرد شهر ايزد« ميباشد و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده ميشوند و به همه دنيا پيام ميفرستد امّا اشخاص شرور او را انكار ميكنند و كاذب ميشمارند و نگهبانان پيروزگر آسمانها و زمينها در برابر او سر فرود ميآورند.[1]

    گشتاسب پادشاه وقت ميپرسد: وقتى »سوشيانس« ظهور كرد چگونه فرمانروائى و دادستانى ميكند و جهان را چطور اداره خواهد كرد و چه آئينى دارد؟

 

    جاماسب در پاسخ وى ميگويد:

    سوشيانس  )نجات دهنده دنيا) دين را به جهان روا  )رايج) كند و آز و نياز  )فقر و تنگدستى) هم را تباه كند و اهريمن را از دامان آفريدگان باز دارد و مردمان گيتى هم‏منش  )همفكر) و هم گفتار و هم كردار باشند![2]

 

(نقل از کتاب مصلح آخر الزمان نوشته استاد دکتر سید حسن ابطحی خراسانی)

 

[1]  - از كتاب »موعود« نقل از كتاب »زند و هومن يسن« صفحه 25.

[2]  - جاماسب‏نامه« در كتاب »زند و هومن يسن« صفحات 121 - 122.

    در كتاب »شاكمونى« كه به عقيده هندوها او پيامبر و صاحب كتاب آسمانى است ميخوانيم:

    پادشاهى و دولت دنيا به فرزند سيّد خلايق دو جهان »كشن«[1]بزرگوار تمام شود وي كسي باشد كه بر كوههاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان كاركنان او باشند و جنّ و انس در خدمت او شوند و از سودان كه زير خط استوا است تا ارض تسعين كه زير قطب شمالى است و ماوراء بحار را صاحب شود و دين خدا يك دين شود و دين خدا زنده گردد و نام او »قائم« باشد و خداشناس باشد.

    و در كتاب »ديد« كه به عقيده هندوها كتاب آسمانى است ميخوانيم:

    پس از خرابى دنيا پادشاهى در آخرالزّمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او »منصور [2] باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد برآيد....

 

    و در كتاب »باسك« كه يكى ديگر از كتابهاى آسمانى هندوها است ميخوانيم:

    دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزّمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد و حقّ و راستى با او باشد و آنچه در دريا و زمينها و كوهها پنهان باشد همه را بدست آورد و از آسمانها و زمين و آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگتر كسى به دنيا نيايد....

    و در كتاب »پاتيكل« كه او شخصى است از رهبران »هندو« ميخوانيم كه:

    چون مدّت روز تمام شود، دنياى كهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملك تازه پيدا شود از فرزندان دو پيشواى جهان يكى ناموس آخرالزّمان[3]و ديگري صدّيق اكبر يعنى وصىّ بزرگتر وى كه »پشن« نام دارد[4]

و نام آن صاحب مُلك تازه »راهنما«  است[5]به حق  پادشاه شود و خليفه »رام[6]باشد و حكم براند و او را  معجزه بسيار باشد هر كه پناه به او برد و دين پدران او اختيار كند سرخ روى باشد در نزد »رام[7] و دولت او بسيار كشيده شود و عمر او از فرزند ان ناموس اكبر زياد باشد و آخر دنيا به او تمام شود و از ساحل درياى محيط و جزاير سرانديب و قبر آدم  )عليه السّلام) و از جبال القمر تا شمال هيكل زهره تا سيف البحر و اقيانوس را مسخّر گرداند و بتخانه »سومنات« را خراب كند و »جگرنات[8]به فرمان او به سخن آيد و  به خاك افتد پس آن را بشكند و به درياى اعظم اندازد و هر بتى كه در هر جا باشد بشكند.

    اين بود آنچه از كتب هندوها درباره مصلح آخرالزّمان بیان شده است.

 

 

(نقل از کتاب مصلح آخر الزمان نوشته استاد دکتر سید حسن ابطحی خراسانی)

 

 


[1]  - كشن« به لغت هندى نام پيامبر اسلام  )صلى اللّه عليه و آله) است كه در بشارت فوق فرزند برومندش را به نام ايستاده و خداشناس ناميده چنانكه شيعيان او را »قائم« ميخوانند.

[2]  - در برخى از روايات »منصور« را يكى از اسماء حضرت مهدى  )عليه السّلام) خوانده‏اند.

[3]  - مقصود از ناموس آخرالزّمان ناموس اعظم آئين الهى پيامبر آخرين حضرت محمّد  )صلى اللّه عليه و آله) است.

[4]  -  پشن« نام هندى على بن ابى‏طالب  )عليه السّلام) است.

[5]  - راهنما نام حضرت مهدى  )عليه السّلام) است كه بزرگترين نماينده راهنمايان الهى و نامش نيز هادى و مهدى و قائم بالحقّ است.

[6]  -  »رام« اسم خداى هندوهاست.

[7]  - »رام« اسم خداى هندوها است.

[8]  - »جگرنات« به لغت سانسكريتى نام بتى است كه هندوها آن را مظهر خدا ميدانند.

سایت جهانی آخرین منجی